کد مطلب:327941 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:335

فصل اول: جایگاه قرآن در جامعه دینی
قرآن،تنها كتاب آسمانی در اختیار انسان



اگر بخواهیم به همه آنچه درباره قرآن در نهج البلاغه آمده است بپردازیم بحث بسیار طولانی می شود. امام علی (ع) در بیش از بیست خطبه نهج البلاغه به معرفی قرآن و جایگاه آن پرداخته است و گاه بیش از نصف خطبه به تبیین جایگاه قرآن و نقش آن در زندگی مسلمانان و وظیفه آنان در قبال این كتاب آسمانی اختصاص پیدا كرده است. ما در این جا تنها به توضیح پاره ای از توصیف پاره ای از توصیف های نهج البلاغه درباره قرآن كریم بسنده می كنیم. امام علیه السلام در خطبه 133 می فرماید:



و كتاب الله بین اظهر كم ناطق لا یعیی لسانه



قرآن در دسترس و جلوی روی شماست. بر خلاف كتب آسمانی ادیان دیگر از قبیل كتاب حضرت موسی و حضرت عیسی علیه السلام، قرآن در اختیار شماست. گفتنی است كه امم گذشته و به خصوص در بین یهود بنی اسرائیل كتاب مقدس در اختیار عموم مردم نبوده است؛ بلكه تنها نسخه های محدودی از تورات در نزد علمای یهود موجود بوده و برای عموم امكان مراجعه به تورات وجود نداشته است.

درباره كتاب آسمانی حضرت عیسی علیه السلام وضع از این هم نگران كننده تر بوده و هست؛ زیرا آنچه امروز به نام انجیل در میان مسیحیان شناخته می شود كتابی نیست كه بر حضرت عیسی مسیح علیه السلام نازل شده؛ بلكه مطالبی است كه به دست افرادی گردآوری و به نام اناجیل اربعه معروف شده است. بنابراین امم پیشین از دسترسی به كتب آسمانی محروم ماندند. اما وضعیت در مورد قرآن متفاوت است. كیفیت نزول قرآن و قرائت و تعلیم آن از جانب پیامبر صلی الله علیه و آله به گونه ای بود كه مردم می توانستند آن را فرا بگیرند و آیاتش را حفظ كنند و قرآن به طور كامل در دسترسشان باشد. از دیگر ویژگی های مهم این كتاب آسمانی آن است كه خداوند متعال بر امت اسلام منت نهاده و خود، حفظ قرآن كریم را از هر گونه تهدیدی به عهده گرفته است. به علاوه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به قدری به فراگیری مسلمانان و حفظ آیات الهی اهتمام داشتند كه در همان زمان رسول الله، عده زیادی از مسلمانان حافظ قرآن بودند و نسخه هایی از آیاتی كه جدیدا نازل می شد در اختیار داشتند و به تدریج آنها را حفظ می كردند و به هر حال از طریق تكثیر این نسخه ها یا نقل سینه به سینه از حافظی به حافظ دیگر، قرآن در اختیار همگان قرار می گرفت.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: كتاب الله بین اظهركم؛ كتاب خدا در میان شماست، در دسترس شماست. ناطق لا یعیی لسانه. بجاست روی این جمله تاكید و تكیه شود. حضرت می فرماید: این كتاب گویاست و زبانش به كندی نمی گراید، از سخن گفتن خسته نمی شود و هرگز لكنت پیدا نمی كند، بنایی است كه پایه هایش فرو نمی ریزد و پیروزمندی است كه یارانش شكست نمی خورند.



سخن گفتن قرآن



امام علی علیه السلام از سویی در مورد اوصاف قرآن در نهج البلاغه می فرمایند: این كتاب كتاب ناطق است؛ خودش سخن می گوید؛ از سخن گفتن خسته نمی شود. سخن و مطلب خویش را به روشنی بیان می كند و از دیگر سوی، می فرمایند این قرآن، ناطق نیست؛ باید آن را به سخن درآورد و من هستم كه این قرآن را برای شما تبیین می كنم. و گاه در بعضی از تعابیر آمده است كه قرآن صامت ناطق؛ قرآن ساكت است و در عین حال ناطق - نهج البلاغه، خطبه 147. لازم به ذكر است كه تمامی آدرس های داده شده از نهج البلاغه در ین كتاب بر اساس نهج البلاغه فیض الاسلام می باشد. ی و گویا. به راستی معنای این سخن چیست؟

به نظر می رسد این تعبیر بیانگر دو نگاه متفاوت به این كتاب آسمانی است كه در یك نگرش قرآن كتابی مقدس، ولی خاموش در گوشه ای نشسته است و با كسی سخن نمی گوید و كسی با او ارتباطی ندارد و از نگاهی دیگر كتابی است گویا كه همه انسان ها را مخاطب خویش قرار داده است و آنها را به پیروی از خود فرامی خواند و به پیروان خود نوید بهروزی و سعادت می دهد.

بدیهی است قرآنی كه تنها وصف آن تقدس باشد و بس، كلمات و جملات و آیاتی است منقوش بر صفحاتی از كاغذ كه مسلمان ها به آن احترام می گذارند، آن را می بوسند و آن را در بهترین جای خانه خویش نگه می دارند و گاه در مجالسی بدون توجه به حقیقت و معانیش آن را تلاوت می كنند. اگر با این دید به قرآن بنگریم، قرآن كتاب صامتی است كه با صوت محسوس سخن نمی گوید و كسی كه چنین نگرشی به قرآن دارد هرگز سخنی از قرآن نخواهد شنید و قرآن كریم مشكلی از او حل نخواهد كرد.

بنابراین ما موظفیم به نگرش دوم روی بیاوریم؛ یعنی قرآن را كتاب زندگی بدانیم و با ایجاد روحیه تسلیم در برابر خدای متعال، خود را برای شنیدن سخنان قرآن كریم كه تمامی آنها دستورات زندگی است آماده كنیم. در این صورت است كه قرآن ناطق و گویاست؛ با انسان ها سخن می گوید و آنها را در تمام زمینه ها راهنمایی می كند.

علاوه بر این تفسیری كه برای صامت بودن و ناطق بودن قرآن بیان كردیم، معنایی عمیق تر از این نیز برای این مطلب وجود دارد كه آن معنا مورد نظر حضرت علی علیه السلام است و بر اساس آن معنای خاص است كه می فرمایند قرآن صامت است و باید آن را به سخن درآورد و این من هستم كه قرآن را برای شما تبیین می كنم. اینك به توضیح صامت بودن و ناطق بودن قرآن به معنای دوم - و در واقع به تبیین معنای حقیقی آن - می پردازیم: هر چند قرآن كریم كلام خدای متعال است و حقیقت این كلام الهی و صدور و نزولش برای ما شناختنی نیست،انما از آن جا كه هدف از نزول آن هدایت انسان هاست،این كلام الهی آن قدر تنزل پیدا كرده است كه به صورت كلمات و جملات و آیات قابل خواندن و شنیدن برای بشر درآمده،ولی در عین حال چنین نیست كه مضامین همه آیات آن برای انسان های عادی قابل فهم و دسترسی باشد و خود مردم بدون تفسیر و تبیین پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام و راسخین در علم بتوانند به مقاصد آیات نایل شوند.

به عنوان مثال،تفصیل و تبیین جزئیات احكام در قرآن نیامده است، همچنین آیاتی از قرآن كریم مجمل است و نیاز به تبیین و توضیح دارد.بنابراین قرآن از بسیاری از جهات ((صامت))است یعنی برای انسانهای عادی،بدون تفسیر و تبیین كسی كه با غیب ارتباط دارد و به علوم الهی آگاه است قابل استفاده نیست.



پیامبر و تبیین قرآن



یكی از وظایف پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به امت،تبیین آیات الهی است.قرآن كریم خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:



و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم -نحل،44. ی



ما قرآن را بر تو نازل كردیم و وظیفه توست كه قرآن را مردم بخوانی و معارف آن را برای ایشان تبیین نمایی؛ زیرا چنان كه اشاره شد،قرآن كلام الهی است و با این كه بسیار تنزل یافته تابه صورت كلمات و آیات درآمده است در اختیار مسلمانان قرار گرفته،در عین حال معارف آن،چنان عمیق است كه برای انسان های عادی چندان قابل فهم نیست،لذا قرآن از این جهت نزد انسان های عادی صامت است و نیاز به تفسیر و تبیین پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصوم دارد.بر همین اساس خداوند متعال خطاب به پیامبر می فرمایند:((ما قرآن را بر تو نازل كردیم تا آن را برای مردم تبیین كنی)).

بنابراین آیات قرآن تفسیری خاص خود دارند كه این تفسیر و تبیین و علوم آن نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام است آنها نیز معارف قرآن را در اختیار مسلمان ها گذاشتند و پیام قرآن را به گوش مردم رسانیدند.پس قرآن به این اعتبار ناطق است و پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام معارف قرآن را بیان فرمودند.لكن باید توجه داشت كه قرآن سخن خویش را اعم از خوشایند مخاطب بیان می كند،خواه موافق خواهش دل او،یا مخالف هوای نفس انسان باشد.ونیز شیاطین انس حق ندارند خواسته های خود را بر قرآن تحمیل كنند و به اسم برداشت خود از قرآن، كلام خداوندی را به رای خود تفسیر كنند،كه در این باره در آینده به تفصیل سخن خواهیم گفت.

بنابر هر دو معنا كه از ((صامت بودن و ناطق بودن)) قرآن بیان شد حضرت علی علیه السلام می فرمایند:ناطق لا یعیی لسانه؛ قرآن گوینده ای است كه -1-نهج البلاغه،خطبه 143. ی از سخن گفتن خسته نمی شود و پیام هایش را به گوش مردم می رساند و حجت را بر مسلمانان تمام می كند.

بنابراین در این فراز از سخن، علی علیه السلام قرآن را چنین معرفی می كند كه، قرآن این كلام الهی در بین شماست و پیوسته با لسانی گویا و رسا انسان ها را به فلاح و رستگاری فرا می خواند و پیروانش را به سعادت و خوشبختی نوید می دهد و از انجام رسالت خویش هرگز خسته نمی شود.

در خطبه 157 در وصف قرآن كریم چنین می فرماید:



ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لكن اخبركم عنه،الا ان فیه علم ما یاتی،و الحدیث عن الماضی،و دواء دائكم،و نظم ما بینكم



هان، این قرآن است.پس از او بخواهید تا برای شما سخن بگوید در حالی كه هرگز قرآن (بدون تبیین و تفسیر پیامبر و امام معصوم علیه السلام) سخن نخواهد گفت. شما باید از زبان پیامبر و امام معصوم علیهماالسلام با معارف قرآن آشنا شوید و علوم قرآن را از آنها دریافت كنید.قرآن دریای معارف و علوم الهی است كه غواصی در این دریای عمیق و بی انتها و صید گوهرهای انسان ساز آن تنها از عهده كسانی برمی آید كه با غیب عالم هستی در ارتباطند و خدای متعال نیز از مردم خواسته تا با توسل به ذیل عنایت پیامبر و ائمه هدی علیهم السلام و استفاده از علوم اهل بیت و كمك و راهنمایی آن بزرگواران به معارف بلند قرآن راه یابند؛ زیرا علوم قرآن در نزد اهل بیت است.در نتیجه سخن آنها سخن قرآن است. و چون چنین است پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام قرآن ناطقند.

بر مبنای مذكور حضرت علی علیه السلام می فرماید: ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ینطق؛ این قرآن و این شما،ببینید كه بدون تبیین امام معصوم علیه السلام است كه می باید قرآن را برای شما تفسیر و تبیین كند و شما را از معارف و علوم قرآن آگاه نماید.

حضرت با بیان این مقدمه قرآن را از زاویه دیگری مورد توجه قرار می دهند و مردم را به رجوع به قرآن و تدبر در آن فرا می خوانند.حضرتش می فرمایند،حال كه امام معصوم علیه السلام می باید علوم و معارف قرآن را برای مسلمانان بیان كند و خود قرآن سخن نمی گوید و مردم خود نیز قادر نیستند مستقیما پیام های الهی را دریافت كنند.اكنون: اخبركم عنه؛ من شما را از قرآن آگاه می كنم واز علوم و معارف قرآن به شما خبر می دهم. بدانید تمام آنچه مورد نیاز شماست در قرآن كریم است:



الا ان فیه علم ما یاتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائكم و نظم بینكم



علم گذشته و آینده در قرآن است و درمان درد شما و راه نظم و سامان امورتان در قرآن است. این شما هستید كه باید با استفاده از قرآن كریم و علوم اهل بیت علیه السلام به امور خود سامان بخشید.



تذكر دو نكته



1- قرآن مهم ترین سند تاریخی برای مسلمانان و پیروان این كتاب آسمانی است. آن جا كه قرآن از تاریخی سخن می گوید و تفكرات و معتقدات اقوام و ملل پیشین و روش زندگی و سرگذشت آنها را بیان می كند، معتبرترین سند تاریخی است و در مقایسه با كتب و مطالب تاریخی، كه سند قرآنی ندارد، گر چه به صورت تواتر نقل شده باشد، ارزش و اعتبار آنها در حد قرآن نیست. پس اخبار گذشتگان و داستان انبیا و اقوام پیشین را از قرآن باید شنید و از آنها پند گرفت.

این ما هستیم كه باید با مراجعه به قرآن و مطالعه داستان زندگی اقوام و ملل پیشین از آنها درس عبرت گرفته، زندگی خود را بر اساس حق و روش صحیح سامان بخشیم.

2- قرآن كریم علاوه بر آن كه تاریخ گذشتگان را برای ما نقل می كند و با بیان حوادثی كه برای آنان رخ داده است ما را در فضای زندگی آنها قرار می دهد و از ما می خواهد كه درس عبرت بگیریم، از آینده نیز خبر می دهد. بدیهی است سخن علمی و یقینی راجع به آینده گفتن كار كسی جز خداوند متعال و كسانی كه به اذن او از آینده خبر دارند نیست. این خداست كه آینده و گذشته و حال برایش معنا ندارد و می تواند راجع به آینده سخن بگوید و از آن خبر دهد، اوست كه می تواند راه را برای بندگانش روشن كند كه چگونه رفتار كنند تا به سعادت برسند. این قرآن كریم است كه از گذشته و آینده خبر می دهد و انسان را نسبت به آن آگاه می كند. لذا حضرت می فرماید:



الا این فیه علم ما یاتی و الحدیث عن الماضی



آگاه باشید كه علم آنچه می آید و آنچه گذشته است در قرآن كریم است.



نقش قرآن در زندگی



حضرت علی علیه السلام كلید حل همه مشكلات را قرآن معرفی می كند و در وصف آن می فرماید: و دواء دائكم ما بینكم؛ دوای درد و راه حل مشكلات شما و راه سامان بخشیدن به امورتان در قرآن است. قرآن داروی شفابخشی است كه همه دردها را درمان می كند و با وجود قرآن دردها و ناراحتی ها التیام می یابد. باید این نسخه شفابخش را خواند و آن را به دقت مطالعه كرد و با راه درمان دردها و مشكلات فردی و اجتماعی آشنإ؛ شد.

بدیهی است قبل از احساس و شناختن درد و مشكل، سخن گفتن از درمان، خارج از مسیر طبیعی است؛ زیرا ابتدا باید دردهای فردی و اجتماعی را شناخت و با مطالعه و دقت در آیات كریمه قرآن با آنها آشنا شد، آن گاه با به كار بستن این نسخه شفا بخش به درمان آنها پرداخت. امروز در جامعه ما مشكلات فراوانی اعم از فردی و اجتماعی وجود دارد كه همه خواهان رفع این مشكلاتند و با این كه پیشرفت های چشم گیری در زمینه های مختلفی وجود داشته است، مشكلات زیادی باقی مانده است كه مسئولین پیوسته در تلاشند تا به صورتی آنها را حل كنند.

حضرت در این خطبه می فرمایند: و دواء دائكم و نظم ما بینكم؛ قرآن نسخه درمان دردها و مشكلات شماست، و در خطبه 189 با این تعبیر كه و دواء لیس و بعده داء می فرمایند: قرآن دارویی است كه بعد از آن دردی باقی نمی ماند.

مطلبی كه قبل از هر چیز باید بدان توجه داشت ایمان به فرمایش حضرت علی علیه السلام است؛ یعنی باید با تمام وجود باور داشته باشیم كه درمان حقیقی دردها و مشكلات ما، اعم از فردی و اجتماعی، در قرآن است. همه ما به این مطلب اقرار می داریم؛ لكن مراتب ایمان و یقین افراد متفاوت است. هر چند هستند كسانی كه با تمام وجود باور داشته باشند كه اگر به قرآن روی بیاورند و معارف و راهنمایی های آن را به كار بندند، قرآن بهترین نسخه شفابخش دردهاست، لكن چنین افرادی بسیار اندكند و شاید یكی از بزرگ ترین مشكلات جامعه ما ضعف ایمان در این جهت باشد و این امر موجب شده است بسیاری از مشكلات همچنان باقی بماند. گاه كسانی در اثر ناآگاهی و یا كج اندیشی ممكن است این فكر انحرافی را مطرح كنند كه با وجود این كه قرآن در اختیار ماست و مدعی پیروی از آن هستیم پس چرا مشكلات اقتصادی مانند تورم و گرانی و هزاران مشكل فردی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی رنج می برند؟ برای پاسخ به این پرسش، در این جا توضیحاتی را بیان می داریم.



قرآن؛ راهنمای خطوط كلی



بسیار ساده انگارانه به نظر می آید كه كسی انتظار داشته باشد قرآن مانند كتاب حل المسائل، دردها و مشكلات فردی و اجتماعی را یكی یكی بیان كند و سپس راه حل آنها را به ترتیب توضیح دهد. قرآن با سر نوشت ابدی انسان سر و كار دارد و هدف قرآن فلاح و رستگاری انسان در دنیا و آخرت است. در این عرصه، قرآن كریم راه های كلی و خطوط اصلی را به ما نشان می دهد كه با به كار بستن آنها می توانیم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشیم، این خطوط كلی چراغ هایی هستند كه جهت سیر و حركت را نشان می دهند لكن باید توجه داشته باشیم كه برای رسیدن به سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت و رفع مشكلات و تحقق جامعه ای مترقی و در عین حال دینی و اسلامی، خداوند متعال دو وسیله در اختیار انسان قرار داده است: یكی دین و دیگری عقل.

قرآن خطوط اصلی ترقی و تكامل انسانی را روشن می كند و جامعه اسلامی موظف است با نیروی تفكر و اندیشه و استفاده از تجارب علمی دیگران ( حتی غیر مسلمانان ) را منع نمی كند؛ بلكه علم را ودیعه الهی می داند و مسلمانان را به آموختن آن تشویق می كند. پیامبر صلی الله علیه و آله جهت ترغیب و تشویق مسلمانان به یادگیری علوم می فرمایند:



اطلبوا العلم و لو بالصین -1- بحارالانوار: ج 1، ص 177 ی



دانش بیاموزید و از تجارب علمی دیگران بهره مند شوید هر چند برای تحقق این منظور پیمودن مسیری بس طولانی لازم باشد. البته امروزه روابط بین المللی، بسیار پیچیده است و كشورهای استكباری و قدرت های اهریمنی با انواع حیله ها و ابزارهای گوناگون تكنولوژی، اقتصادی، و به طور كلی با استفاده از محصولات تجارب علمی بشر در صددند تا روابط سلطه جویانه خود را تحكیم بخشند، لكن ما باید با ذكاوت بسیار، بدون این كه از اهداف اسلامی و قرآنی خود كم ترین عقب نشینی كنیم از نتایج علوم بشری در زمینه های مختلف در راه بهبود وضع اقتصادی و رفع مشكلات معیشتی مردم بهره جوییم.

بنابراین قرآن در پی پاسخ گویی به تمام مشكلات ریز و درشت زندگی بشر نبوده و نیست، بلكه بیانگر خطوط اصلی و كلی سعادت و تكامل انسان است و آن را به مسلمانان نشان داده و مردم را بدان فرا می خواند. در این قسمت، در ادامه فرمایش حضرت علی علیه السلام كه درباره شفابخشی قرآن است به یكی از آن خطوط كلی مستفاد از قرآن اشاره می كنیم و آن را به عنوان نمونه توضیح می دهیم.



نمونه ای از خطوط كلی قرآن



قرآن كریم می فرماید:



و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا یكسبون. -2- اعراف، 96. ی



این آیه یكی از محكماتی است كه هیچ گونه تشابهی درآن وجود ندارد و چنان معنای صریح و روشنی دارد كه جای هیچ گونه شك و شبهه ای درآن نیست، به نحوی كه در این قالب زبانی، معنایی جز همان چیزی كه هر اهل زبان و آشنای به زبان عربی می فهمد قابل برداشت نیست؛ بگذریم از كج اندیشان و قایلین به قرائت های مختلف و برداشت های نو، كه ممكن است بگویند ما از كلمه لیل، نهار را می فهمیم و از حجاب داشتن، عریان بودن را برداشت می كنیم!البته خاطرنشان می كنم كه در آینده درباره((قرائت های مختلف از دین)) به تفصیل سخن خواهیم گفت.

این آیه، یكی از خطوط كلی اعتقادی و در عین حال راه درمان مشكلات اقتصادی و راه رفع مضیقه های معیشتی را بیان می كند. ترجمه آیه شریفه این است:((اگر اهل آبادی های روی زمین ایمان می آورند و تقوا پیشه می كردند هر آیینه ما بركات آسمان و زمین را به روی آنها می گشودیم؛ ولی آنها تقوا پیشه نكردند، بلكه كفر ورزیدند و نسبت به نعمت های خداوند ناسپاسی كردند و در نتیجه دچار مشكلات و انواع بلاها شدند.)) بنابراین قرآن كریم با صراحت تمام، توسعه اقتصادی و پیدا شدن گشایش در زندگی مومنین و رفع تنگناهای اقتصادی و نزول نعمت و به طور كلی نزول بركات آسمان و زمین را در گرو ایمان و تقوا می دادند و در مقابل، ناسپاسی و كفران نعمت های الهی را موجب زوال نعمت ها و نزول بلاها و انواع مشكلات معرفی می كند و قدردانی و شكر نغمت را موجب ازدیاد آن و كفران نعمت را موجب عذاب می داند. قرآن می فرماید:



لئن شكرتم لازید نكم و لئن كفرتم ان عذابی لشدید -1- ابراهیم، 7. ی



هر آینه اگر شكر نعمت ها را به جای آورید شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسی نمایید تحقیقا عذاب من سخت خواهد بود. در این جا به یكی از نعمت های بزرگ الهی كه در اثر پیروی از قرآن كریم شامل ملت بزرگوار ایران شده است اشاره می كنیم و توفیق قدردانی آن را برای مردم از خدای بزرگ می طلبیم و به ذات اقدسش پناه می بریم از این كه در اثر ناسپاسی، این نعمت بزرگ از ما گرفته شود.



تجلی موهبت الهی در تحقق حكومت اسلامی



همه تصدیق می كنیم بعد از شهادت امام علی علیه السلام یكی از بزرگ ترین آرزوهای ما مسلمانان داشتن حكومت عدلی متكی بر وحی و احكام الهی بوده است. سال ها اجداد و نیاكان ما در آرزوی برقراری چنین حكومتی بوده اند و در حالی كه در زیر سلطه پادشاهان و حاكمان جور، در جوی خفقان آور زندگی می كردند و چندان نقشی در اداره امور اجتماعی خویش نداشتند، تحقق حكومت اسلامی برای آنان امری آرمانی و دست نیافتنی و محال می نمود.

بعد از گذشت هزار و سیصد و اندی سال در این برهه از تاریخ در اثر روی آوردن مردم مسلمان ایران به قرآن كریم و رهبری ولی فقیه و نایب امام معصوم علیه السلام خدای متعال یكی از بزرگ ترین نعمت هایش؛ یعنی حكومت اسلامی را به مردم ایران عنایت كرد. بدیهی است كه درصدد توجیه نواقص و كمبودها و توجیه عملكردها نیستیم، بلكه آنچه در این جإ؛گ مورد تاكید است این است كه اصل تحقق این نظام مقدس به منظور پیاده شدن احكام الهی از موهبت های الهی است.

آنچه اینك بعد از گذشت بیست سال از انقلاب به آن توجه داده می شود و نگرانی دلسوزان انقلاب و پاسداران ارزش های دینی و اخلاقی را دو چندان كرده است این است كه جامعه، ایمان و تقوای خود را از دست بدهد و به تدریج ارزش های انقلابی و دینی اش كم رنگ شود و در نتیجه دشمنان اسلام و ایران در تهاجم و شبیخون فرهنگی در اجرای نقشه های خود موفق شوند و با جدا كردن مردم و به خصوص طبقه جوان از ارزش های دینی و انقلابی دوباره بر مردم مسلمان ایران تسلط یابند.

در این جا ممكن است این سوال مطرح شود كه پس چه باید كرد تا از یك طرف ارزش های اعتقادی و دینی جامعه حفظ شود و در نتیجه، دشمن در اجرای نقشه هایش ناكام گردد واز طرف دیگر بر همه مشكلات فایق آییم.



حل مشكلات اجتماعی در سایه پیروی از قرآن



گفتار حضرت علی علیه السلام در این زمینه، بیان دیگری از سخن بی نهایت ارزشمند پیامبر بزرگوار اسلام است كه فرمودند:



اذا التبست علیكم الفتن كقطع اللیل المظلم فعلیكم بالقرآن -1- بحار: ج 92، ص 17. ی



هر گاه اضطراب و نگرانی ها و مشكلات و نابسامانی ها و فتنه ها مانند پاره های شب ظلمانی بر جامعه شما سایه افكند و در حل مشكلات راه به جایی نبردید بر شما باد كه به قرآن رجوع كنید و راهنمایی های نجات بخش آن را ملاك عمل قرار دهید.

دستورات امید بخش قرآن روح امید و پیروزی بر مشكلات و رستگاری و بهروزی را در دل ها زنده می كند و انسان ها را از یاس و نومیدی نجات می دهد.

بدیهی است هر پیروزی در گرو خواست و تلاش انسان هاست. بنابراین اگر بخواهیم هم چنان استقلال، آزادی و حكومت اسلامی خود را حفظ كنیم و در پناه خداوند متعال از هرگونه توطئه ای در امان باشیم، راهی جز بازگشت به سوی خدا و احكام نجات بخش قرآن و توبه به خاطر ناسپاسی ها و بی حرمتی هایی كه از سوی بعضی غربزده ها نسبت به ارزش های دینی روا داشته شده است، وجود ندارد.

بسیار ساده انگاری است اگر فكر كنیم قدرت های استكباری در كوچك ترین مساله ای كه به نفع ملت مسلمان ایران تمام می شود و در راستای منافع استعماری آنهانباشد با مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران همراهی كنند. و نیز بسیار ناسپاسی است كه دست از قرآن كریم، این معجزه جاودان پیامبر و تضمین كننده سعادت و رستگاری، برداریم و برای حل مشكلات، دست نیاز به سوی دشمنان دراز كنیم و ولایت فقیه را كه ادامه ولایت انبیا وامامان معصوم است رها نموده، ولایت و تسلط شیاطین و دشمنان خدا را پذیرا شویم. باید به خدا پناه برد از این كه روزی ملت مسلمان ایران، به خاطر ناسپاسی از نعمت بزرگ استقلال و عزت و امنیت، مورد غضب قرار گیرد و وسیله سقوط و ذلت خویش را مجددا با دست خویش فراهم كند.

به هر حال وظیفه آحاد ملت و به خصوص دست اندركاران امور فرهنگی كشور است كه از حریم اعتقادات و ارزش های اخلاقی و دینی جامعه پاسداری نمایند.

تصور برخی از كسانی كه بینش كافی در معارف دینی ندارند و تحت تاثیر بینش های فردگرایانه و گرایش های سكولاریستی هستند در مورد فراز مورد بحث كلام حضرت علی علیه السلام كه می فرمایند راه حل همه دردها و مشكلات شما در قرآن است، این است كه، مقصود از دردها و مشكلات، دردها مشكلات معنوی و اخلاقی فردی مردم است. اما به نظر ما این تفسیر صحیح نیست؛ زیرا آنچه مورد بحث است اعم از مسائل و مشكلات فردی و اجتماعی است. ناگفته نماند پرداختن به بحث جدایی دین از سیاست و بی پایه بودن بینش سكولاریستی به صورت گسترده، مجال دیگری می طلبد، با وجود این با بیان و توضیح سخن حضرت، در ادامه این بحث، بی بنیان بودن نظریه جدایی دین از سیاست و بطلان گرایش سكولاریستی نیز روشن خواهد شد.